Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com
|

Wednesday, March 29, 2006

رو به خدا کرد وبا خشم گفت
منو آفریدی بدون اینکه ازم بپرسی می خوام زندگی کنم یا نه
ولی چرا منو تنها آفریدی؟
:پس خدا با خنده ای تلخ بهش گفت
!چون از تنهایی خسته شده بودم

|

Saturday, March 18, 2006

بهت حق می دم که از دستم کلافه باشی
چون همیشه دنبال سوالایی بودم
که هیچ جوابی نداشتن
!!! سوالایی که همیشه جواب اونا رواز تو می خواستم
خودم هم دیگه از اینهمه سوال بی جواب خسته شدم
!منو ببخش
بیا دوباره شروع کنیم
سعی می کنم ایندفعه کسی باشم که باید از اولش می بودم
نه اون کسی که از خودم به اشتباه ساخته بودم
|

Thursday, March 09, 2006

برات عجیب نبود؟
برات عجیب نبود که چطور دختر کوچولویی که انقد شاد بود
یهو اینهمه عوض شد؟
شد یه لحظه با خودت فکر کنی که پس چی شدن اون چشما؟
!نه تو هیچوقت فکر نکردی
!تو حتی یه لحظه هم نفهمیدی
نفهمیدی که چقدر دوست داشتم
|
هیچ وقت فکرش رو می کردی که یه روز مجبور بشی ازش جدا شی؟
دستاش رو ول کنی؟
گرمای وجودش رو فراموش کنی؟
هیچوقت فکر می کردی که یه روز باید از چیزی که دوسش داری دور بشی؟
فکرش رو می کردی که همه چی به این سادگی خراب بشه؟
!نه
تو هیچوقت فکر این چیزا رو نکرده بودی
تو هیچوقت فکر نکرده بودی که اون یه پرنده ی آزاده
!فکر نکرده بودی تو قفس میمیره