Maybe I Maybe U
|
Tuesday, May 30, 2006
حرف هایی برای نگفتن
...حرف هایی برای تو و یا شاید من
...من/من/من
!منی که می شد دلم رو با یه شکلات بدست آورد
...تو/تو/تو
!تویی که انقد سخت بودی که با تموم شکلاتای دنیا هم شاد نمی شدی
حرف هایی برای گفتن
...حرف هایی برای هیچکس
posted by ego at
1:11 PM
4 comments
|
Friday, May 05, 2006
Judgement
The inequity of fate
The pains of love and hate
The heart-sick memories
That brought you to your knees
And the times when we were young
When life seemed so long
Day after day
You burned it all away
All the hate that feeds your needs
All the sickness you conceive
All the horror you create
Will bring you to your knees
(Anathema)
posted by ego at
12:38 AM
2 comments
About Me
Name:
ego
Location:
tehran, Iran
View my complete profile
Links
Google News
Previous Posts
در نهایت زندگی رهایی باید از برای با تو بودن
... و شاید زمان تنها مرحم دلتنگیهایم باشد
....دلم برا اینجا تنگ شده
گوش کنمی شنوی؟گویی کسی سکوت قدمهایت را به خود می ...
...روزی که هیچ وقت فراموشم نمی شه
... به یاد می آورم.به یاد می آورم که چگونه به عظمت...
وقتی تمام وجودت پر بشه از حس نفرت و انتقاموقتی ...
:گفت بهم بگو چطوری شما آدما می تونید انقد راحت هم...
وقتی حس کنی عروسکی...خون توی رگات یخ می زنه
با من بگو-.با من از فصل آشنای غربت بگو .با من از ...
Archives
August 2005
September 2005
October 2005
November 2005
December 2005
February 2006
March 2006
April 2006
May 2006
June 2006
July 2006
August 2006
September 2006
November 2006
January 2007
October 2009
November 2009